زندگینامه حضرت

جناب سید علاءالدین حسین (ع) فرزند امام موسی کاظم (ع) است و از مطالعه در آثار تاریخی کهن چنین بر می آید که ایشان کوچک ترین برادر امام رضا (ع) و از محبوبان آن حضرت بوده که عشق و علاقه ی به ایشان از کلام امام جواد (ع) و پاسخ امام رضا (ع) معلوم می شود.

می گویند روزی از امام جواد (ع) که هنوز کودک بود سوال شد که از میان عموها کدام یک بیشتر از سایرین تو را دوست دارد و با شما به نیکی رفتار می کند؟

امام جواد (ع) پاسخ می دهد؛ عمویم حسین (ع) چنین است.

امام رضا (ع) چون این پاسخ را می شنود به نشانه ی تایید می فرماید؛ حسین بن موسی (ع) خیرخواه ترین و نیکو ترین عموی فرزندم است.

از سید علاءالدین حسین (ع) چندین روایت هم باقی مانده و ایشان از امام موسی کاظم (ع) و امام رضا (ع) حدیث هایی نقل کرده اند که از آن میان حدیث جواز انجام غسل جمعه در روز پنجشنبه در شرایط کمبود آب مشهورتر است‌.

ایشان همچنین از تصریح کنندگان به امامت حضرت جواد (ع) و وصایت ایشان در زمان کودکی هستند در حالیکه خود نیز سن و سال چندانی نداشته اند و این عمق شخصیت و معرفت ایشان را نشان می دهد.

خود جناب سید علاءالدین حسین (ع) نقل می کنند که : من در مدینه خدمت حضرت جواد(ع) بودم و علی بن جعفر نیز در خدمت آن بزرگوار نشسته بود. مردی از اعراب که در آن مجلس بود با دست اشاره به امام جواد (ع) کرد و پرسید: این جوان کیست؟ من  گفتم: این وصی رسول خدا (ص) است.

مرد عرب گفت:سبحان الله، رسول خدا نزدیک به  200 سال است از جهان رفته و این مرد خیلی جوان است، چگونه می تواند وصی آن حضرت باشد؟

پاسخ دادم: این وصی علی بن موسی (ع) است و او وصی موسی بن جعفر (ع) و موسی بن جعفر(ع) وصی جعفر بن محمد (ع)و جعفر بن محمد (ع) وصی محمد بن علی(ع) و محمد (ع) وصی علی بن الحسین (ع) و علی (ع) وصی حسین(ع) و حسین(ع) وصی حسن(ع) و حسن (ع) وصی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) و علی بن ابی طالب (ع)  وصی رسول خدا (علیهم السلام) است.

زمانی که مامون عباسی تصمیم گرفت امام رضا (ع) را از شهر مدینه به شهر مرو که در آن زمان پایتخت جهان اسلام بود فراخواند و ولیعهدی و جانشینی خود را به ایشان بسپارد، در نتیجه ی این سفر میان امام (ع) و برادران و خویشان جدایی و دوری افتاد.

 خویشاوندان از امام رضا (ع) جهت دیدار ایشان و حضور در جوار مبارکش کسب اجازه کردند.

امام رضا (ع) با مامون مشورت کرد و آن حیله گر هم اجازه داد و به همین دلیل کاروان های مختلفی از برادران، خواهران و نزدیکان، به قصد وصال با امام رضا (ع) از مدینه به سوی خراسان به راه افتادند.

خبر حرکت کاروان های متعدد و جمعیت پر تعدادشان وحشت به دل حکومت عباسی انداخت و در همین اثنا نیز مامون تصمیم به شهادت حضرت رضا (ع) گرفت.

کاروان انبوه حضرت احمد بن موسی شاهچراغ (ع) که همراه برادر خود سید محمد عابد (ع) و سید علاءالدین حسین (ع) به نزدیکی شیراز رسیده بود با صف آرایی نظامی سپاه حاکم عباسی وقت فارس روبرو شد.

جنگ اجتناب ناپذیر بود و متاسفانه کاروان اهل بیت (ع) که آماده نبرد نبودند شکست خوردند و منهزم گردیدند.

در اینجا نقل ها مختلف است ولی به هر حال کاروانیان پراکنده شدند و چندان از یکدیگر با خبر نبودند و هر یک به امید یافتن راه نجات در گوشه ای پنهان شدند.  از جمله مخفی شدگان سید علاءالدین حسین (ع) بود که گویا در باغی به صورت مخفیانه بسر می برد. ولی در نهایت توسط مأموران حکومت یا دشمنان شناسایی شد و در هنگام وضو گرفتن پای نهر آب، از پشت سر مورد اصابت ضربه قرار گرفت و در حالیکه سنی بین ۱۹ تا 23 سال داشت شهید شد.

 جسم مطهر ایشان در همان باغ توسط عده ای به خاک سپرده می شود و آثار قبر برای سالیان دراز بی توجه و مخفی می مانند. تا اینکه در اواخر قرن هفتم هجری یعنی حدود ۴۰۰ سال بعد از شهادت، مردم آن زمان مشاهده می کنند که شب های جمعه نوری از قسمتی از آن باغ مشاهده می شود.

تصمیم می گیرند تا به راز این نور پی ببرند و در نتیجه شروع به کندن زمین در محل مشاهده نور می کنند و در عمق زمین با جسد مبارک و سالم آن حضرت مواجه می شوند.

نوشته اند که در دستی شمشیر و در دستی قرآن داشته و چهره اش از نور می درخشیده است. از آنجا که حسین بن موسی از جمله برادران مفقود شده امام رضا (ع) بود و گمان می رفته که همراه کاروان احمد بن موسی (ع) بوده باشد و با توجه به جوانی جسد و دیگر شواهد پی می برند که ایشان همان سید علاءالدین حسین علیه السلام برادر امام رضا(ع) است.

حاکم وقت فارس، ابوبکر بن سعد بن زنگی که در زمان حکومت مغول بر ایران می زیسته و از طرف هلاکوخان به عنوان اتابک فارس شناخته می شد، چون از داستان باخبر می شود دستور می دهد در آن محل گنبد و بارگاهی بسازند تا محل زیارت مومنین باشد و مقام اش بزرگ داشته شود.

در تمام این قرن ها به دلیل مشاهده کرامات عجیب، شفای بیماران و برآورده شدن حاجات مردم که تا امروز ادامه داشته است، همواره بر شهرت و عظمت جایگاه این امامزاده نزد دوست و دشمن افزوده شده و به ویژه شب های دوشنبه که به شب وخمه معروف است، جمعیت انبوه معتقد به بارگاهش پناهنده می شوند و تا صبح مناجات می کنند و حاجت ها می گیرند.

احترام اهالی شیراز و فارس نسبت به سید علاءالدین حسین (ع) قابل وصف نیست و بسیار هستند افرادی که از ایشان کرامت ها دیده اند و گره گشایی ها شنیده اند.

با اینکه مرقد های دیگر به اسم این امامزاده در شهرهای دیگر وجود دارد اما هیچ کدام به اندازه ی مرقد مطهر شیراز دارای اسناد مکتوب و تاریخی نیست و کرامات و رویاهای متعدد گواهی می دهند که محل دفن این امامزاده عظیم الشان همین مکان فعلی در شهر شیراز است.